گناه دریا
دوشنبه, ۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۱:۲۰ ب.ظ
چه صدفها که به دریای وجود
سینههاشان ز گهر خالی بود!
ننگ نشناخته از بیهنری
شرم ناکرده از این بیگهری
سوی هر درگهشان روی نیاز
همه جا سینه گشایند به ناز...
زندگی-دشمن دیرینهی من-
چنگ انداخته در سینهی من
روز و شب با من دارد سر جنگ
هر نفس از صدف سینهی تنگ
دامن افشان گهر آورده به چنگ
وان گهرها... همه کوبیده به سنگ
شاعر: فریدون مشیری
۹۳/۰۲/۲۲