b3da

شعر

b3da

شعر

۷۹ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۳ ثبت شده است

شب نام تو ناخواسته آمد به زبانم

 شد شان پر از شهد و عسل صبح، دهانم

 حتما تو گذشتی باز از کوچه پایین

 بیخود که نرفته ست به بالا ضربانم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۰:۳۳
محمد سیفی

من دلم می خواهد
خانه ای داشته باشم پر دوست
کنج هر دیوارش
دوستهایم بنشینند آرام

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۰:۲۴
محمد سیفی

سلامت را نمی خواهند پاسخ گفت ،

سرها در گریبان است .

کسی سر بر نیارد کرد پاسخ گفتن و دیدار یاران را .

نگه جز پیش پا را دید ، نتواند ،

که ره تاریک و لغزان است .

وگر دست ِ محبت سوی کس یازی ،

 به اکراه آورد دست از بغل بیرون ؛

 که سرما سخت سوزان است .

نفس ، کز گرمگاه سینه می اید برون ، ابری شود تاریک

 چو دیوار ایستد در پیش چشمانت .

نفس کاین است ، پس دیگر چه داری چشم

ز چشم دوستان دور یا نزدیک ؟

 مسیحای جوانمرد من ! ای ترسای پیر ِ پیرهن چرکین !

هوا بس ناجوانمردانه سرد است ... آی... 

دمت گرم و سرت خوش باد !

سلامم را تو پاسخ گوی ، در بگشای!

منم من ، میهمان هر شبت ، لولی وش مغموم .

منم من ، سنگ تیپاخورده ی رنجور .

 منم ، دشنام پست آفرینش ، نغمه ی ناجور .

نه از رومم ، نه از زنگم ، همان بیرنگ بیرنگم .

بیا بگشای در ، بگشای ، دلتنگم .

حریفا ! میزبانا ! میهمان سال و ماهت پشت در چون موج می لرزد .

 تگرگی نیست ، مرگی نیست .

صدایی گر شنیدی ، صحبت سرما و دندان است .

من امشب آمدستم وام بگزارم.

 حسابت را کنار جام بگذارم .

چه می گویی که بیگه شد ، سحر شد ، بامداد آمد ؟

فریبت می دهد ، بر آسمان این سرخی ِ بعد از سحرگه نیست .

حریفا ! گوش سرما برده است این ، یادگار سیلی ِ سرد ِ زمستان است .

و قندیل سپهر تنگ میدان ، مرده یا زنده .

به تابوت ستبر ظلمت نه توی ِ مرگ اندود ، پنهان است .

حریفا ! رو چراغ باده را بفروز ، شب با روز یکسان است .

سلامت را نمی خواهند پاسخ گفت .

هوا دلگیر ، درها بسته ، سرها در گریبان ، دستها پنهان ،

نفسها ابر ، دلها خسته و غمگین ،

درختان اسکلتهای بلور آجین .

زمین دلمرده ، سقفِ آسمان کوتاه ،

غبار آلوده مهر و ماه ،

زمستان است

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۰:۰۹
محمد سیفی

انیشتین یک سلام ناشناس البته می بخشی،

دوان در سایه روشن های یک مهتاب خلیایی

نسیم شرق می آید، شکنج طره ها افشان

فشرده زیر بازو شاخه های نرگس و مریم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ ارديبهشت ۹۳ ، ۲۳:۵۶
محمد سیفی

خوابند وکیلان و خرابند وزیران
بردند به سرقت همه سیم و زر ایران
ما را نگذارند به یک خانهٔ ویران
یارب بستان داد فقیران ز امیران

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ ارديبهشت ۹۳ ، ۲۳:۴۷
محمد سیفی

من به تو خندیدم
چون که می دانستم

تو به چه دلهره از باغچه ی همسایه سیب را دزدیدی
پدرم از پی تو تند دوید

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ ارديبهشت ۹۳ ، ۲۳:۳۵
محمد سیفی

می خواهمت چنانکه شب خسته خواب را

می جویمت چنانکه لب تشنه آب را

محو توام چنانکه ستاره به چشم صبح

با شبنم سپیده دمان آفتاب را

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۰:۳۰
محمد سیفی

خرسندی را به طبع در بند

می باش بدانچه هست خرسند

جز آدمیان هر آنچه هستند

بر شقه قانعی نشستند

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۰:۲۱
محمد سیفی

در فصل بهار اگر بتی حور سرشت

یک ساغر می دهد مرا بر لب کشت

هر چند به نزد عامه این باشد زشت

سگ به ز من ار برم دگر نام بهشت

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۱:۳۱
محمد سیفی

دریاب که از روح جدا خواهی رفت

در پرده ی اسرار فنا خواهی رفت

می نوش ندانی ز کجا آمده ای

خوش باش ندانی به کجا خواهی رفت

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۱:۱۸
محمد سیفی